داستان

پس از مرگ سوپرمن، مأمور اطلاعات، آماندا والر تیمی از جنایتکاران خطرناک تشکیل می‌دهد: هارلی کویین دیوانه، قاتل نخبه ددشات، گنگستر سابق ال دیابلو، دزد فرصت طلبکاپیتان بومرنگ، کانیبال کیلر کراک هیولا و متخصص مزدور اسلیپنات. او آنها را در بازداشتگاه بل رو تحت فرمان کلنل ریک فلگ مستقر می‌کند تا در مأموریت‌های پرخطر آمریکا مورد  استفاده قرار گیرند. هر عضو بمب کوچکی در گردن دارد تا درصورت شورش یا تلاش برای فرار، منفجر شود.

داستان

ددپول، وید ویلسون بعد انجام آزمایش‌هایی به توانایی‌های جدیدی دست پیدا می‌کند و تصمیم می‌گیرد به دنبال شخصی برود 

 که زندگی‌اش را تا مرز نابودی برد

خلاصه داستان:

دکتر استیون استرنج در اصل جراح مغز و اعصاب بود که به لطف مهارت‌های ویژه پزشکی‌اش، مال و منال زیادی کسب نموده بود. اما متأسفانه به مرور زمان غرور و طمع وجود استیون را فرا می‌گیرد. تا اینکه در یک حادثه رانندگی، رشته‌های عصب در دستانش از بین می‌روند و در نتیجه دچار تنگدستی و عدم انجام عمل جراحی می‌گردد. او پس از اینکه خبردار شد فردی به نام جاناتان پانگ‌بورن، که دچار پاراپلژی بود، به طور معجزه آسا دوباره قادر به راه رفتن شده بود، به جستجوی او پرداخت و توانست مکانی عجیب به نام کامار--تاج، که سبب بهبودی او شده بود را پیدا کند.